شبانه با من عاشق نخوان شعر جدایی را
به یاد آور فقط یک بار تو روز آشنایی را
همان روزی که گشتم عاشق چشمان پاک تو
نمی دانستم اکنون می نوازی بی وفایی را
مگو با من دگر از رفتن و از بازی تقدیر
که من باور ندارم طعم تلخ بی نوایی را
نخوان از وا ژه های تلخ پرواز و صعود و اوج
که من طاقت ندارم درد سخت بی صدایی را
حضور سبز تو در خاطراتم تا ابد با قیست
کنار تو نویسم روی قلبم نام زیبای رهایی را
با اینکه می دانم دوست داشتن گناه است دوستت دارم با اینکه می دانم پرستش کار کافر است می پرستمت با اینکه می دانم آخر عشق رسوایی است عاشقت می شوم پس گناهکارم ، کافرم ، رسوایم ولی همچنان دوستت دارم
این چند خط را برای تو نوشتم که اگه گذری بر این تنها کردی از تو بخواهم که مرا به خاطر نه بلکه به خاطره بسپاری. همین.
خـــود را به من عادت نده مــــن مثــل هرکــس نیستـم ،
یک روز هستم پـــــیش تو یک روز دیـــگر نیستــــــم،
از من مخواه عاشـق شدن عاشقـــی سرابی بیش نیست،
آن کس که از مـن ساختی جزسایه ایی ازخویش نیست،
هرگــز بـرایــــم دل مـــده چشمــــــان خود را تر نکـن...
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان عشق یعنی... و آدرس 0sahar0.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.